۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

امروز سنگ، فردا گلوله، این است پیام جوانان انقلابی در ترکیه!

چند روزی هست که ترکیه، در آتش خشم جوانان بیکار، عاصی و بیزار از جنگ امپریالیستی و نیز دولتِ دموکراسی اسلامی سرمایه داران می سوزد، جوانان خشمگین با سنگباران نمودن پلیس ضد شورش، نیروی های سرکوبِ ساختار حکومتی سرمایه داران را نشانه گرفته و به پس می نشانند، اما با سپرهای به غنیمت گرفته شده درخیابانهای شهر، سنگر، باریکاد و بلوک های مقاومت خویش را بنا نهاده* و یک بار دیگر میدان "تقسیم" استانبول را آنچنان که می بایست و نه آنچنان که خواص اروپائی های خوش خط و خال، به عرصه حرکت کشاندند. آری در این روزها مشتری های غربیِ فروشگاه های لوکس، که به قیمت یورو و دلار خرید و فروش می کنند در آن حوالی نخواهند بود. میدان بار دیگر به دست بی چیزان تسخیر شد.

اما در مبارزه و نبرد قهرمانانه ی خیابانهای استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای ترکیه، دیگر تنها سیاسیون متکی بر قدرت سیاسیِ حاکم و پول نیستند که تعیین سرنوشت می کنند، بلکه نیروی جوان و اتفاقاً برآمده از دوران حکومت مداری حزب عدالت و توسعه(که مداماً مورد توجه و تائید قدرت های غربی به عنوان یک شیوه مذهبی دموکراتیک برای اداره جامعه بوده) با پلیس ضد شورش مجهز به گاز خفه کنده و تفنگ های دوربین دار و نارنجک انداز می رزمد و البته که تداوم مقاومت تا مرز جان می انجامد در برابر نیروهای سرکوبگر و پلیسی که تجربه چندین کودتا را داشته و مجهز است به جدیدترین امکانات و آموزش سرکوب که مگر با پشتیبانی ناتو برای ایجاد یک جزیره امن قوی در خاورمیانه به عمل نیامده است. اما دامنه اعتراضات تا آنجاست که رسانه های جریان اصلی با آن که تلاش در سانسور و همچنان در به آرام نمایش گذاشتن جزیره امن امپریالیسم در منطقه را دارند، و به دلیل کثرت موارد، اورونیوز ارگان خبری امپریالیسمِ اتحادیه اروپا نیز مجبور به انتشار پیام یک جوان کمونیست حاضر در دل درگیری های اشغال و تسخیر بدین گونه گشت: "ما از روز نخست تظاهرات در اینجا بودیم. مسئله دیگر میدان تقسیم و پارک گزی نیست، اینجا میدان «تحریر» دیگری است برای آزادی. این میدان سرخ انقلابیون است."
این صحنه ها و گفته ها نشان می دهند که مبارزه ای که از شعار ساده ی مقابله با قطع درختان "پارک گِزی" و مبارزه صلح طلبانه، چقدر سریع به نبرد واقعی خیابانی بین انقلابیون که دیگر در میان آنها نه فقط از فاشیسم کمالیستی خبری است و نه از سکولارلیسم غربگرا، بلکه نبرد جوانانی است که با پرچم سُرخ نمایندگی می شوند و نیروی نظم سرمایه داری فاسد و گندیده امپریالیستی فاشیستی دولت اسلامی دموکرات ترکیه، که ماهیت دیکتاتور منشانه خود را نشان داده است و البته دیکتاتوری سرمایه داران نه مختص ترکیه که بنا بر اعتراف اردوغان، سرکوب جنبش های ضدسرمایه داری و مارژینال، همان است که دیگر دولت های غربی و به ظاهر دموکراتیک نیز تا کنون و طی همین چند سال گذشته کرده اند(به نقل از سخنرانی اردوغان).
این مسئله را البته، پیشاهنگان مبارزه مسلحانه در سطح جهان و بویژه ایران در دهه 1350 تشخیص داده بودند."انقلابی که با توده‌ای‌ترین و عام‌ترین اهداف آغاز شده، در جریان این مبارزه‌ی آشتی‌ناپذیر و با توسل به انقلابی‌ترین تاکتیک‌ها، به انقلابی‌ترین اهداف نیز می‌رسد"، مسعود احمد زاده(مبارزه مسلحانه هم استراتژی ، هم تاکیتک- فرودین 1350). اینکه مبارزات جوانان و تودهای کارگر و زحمتکش خیلی زود شعله می کشند که خود از فشرده شدن و تحمیل استثمار و درد و رنج بیش از اندازه ی تحمل تودهای کارگر و زحمتکش و بویژه جوانان ناشی می شود، از اشکال ساده و با شعارهای پیش پا افتاده و کلی آغاز شده و خیلی زود به اشکال عالی قهر انقلابی و با شعارهایی با محتوای برتر تبدیل می گردند، مختص این مبارزه جوانان انقلابی و رادیکال و حتا فقط مختص کشورهای سرمایه داری با دیکتاتوری هائی لجام گسیخته ی آشکار و با قوانین ارتجاعی و دینی مانند ایران، مصر، ترکیه و... نیست، بلکه این دیگر به خصلت واقعی مبارزات و اعتراضات روزمره ی حتی توده ها در دموکراتیک ترین کشورهای امپریالیستی مانند آلمان، آمریکا (اشغال وال استریت) و آرامترین و باصطلاح بهشت سرمایه تبدیل شده اند. بعنوان نمونه همین چند وقت قبل به مدت یک هفته شهرک های اطراف پایتخت سوئد، استکهلم در آتش خشم جوانان گئتوهای ساخته شده بوسیله دولت های سوسیال دموکرات و دست راستی سرمایه دموکرات می سوخت و صدها ماشین شخصی، پلیس و ساختمانهای دولتی-ایستگاههای پلیس در آتش سوختند و به خاکستر تبدیل گردیدند.
این همه نشان از این دارند که باروت در همه جا آماده احتراق است و دیگر نمی توان از نقطه ی ضعیف سیستم امپریالیستی حاکم صحبت نمود، که باید شروع کرد، زیرا که با جهانی شدن واقعی سرمایه و تولید سرمایه دارانه که بهمراه خویش فقر و نداری، استثمار بی حد و اندازه، اعتیاد، فحشاء و قتل عام را نیز جهانی کرده است، نیروی گورکن خویش را در همه جای جهان پرورش داده و تا آنجا که به شرایط عینی انقلاب یعنی آمادگی مادی جامعه برای انقلاب اجتماعی طبقه کارگر بر می گردد، این شرایط به وفور در سطح جهان بحران زده تحت سلطه سرمایه داری امپریالیستی آماده است. این مبارزات دامن گستر که امروزه سراسر جهان را فرا گرفته اند، خود دلیل واضح و روشنی هستند که هیچکس قادر به انکار آن نیست. اگر، همین امروز چنین انقلابی به وقوع نمی پیوندد نه از رشد نیافتگی نیروهای مولد و تناقض آنها با شرایط تولیدی، بلکه به عدم آمادگی شرایط ذهنی انقلاب، یعنی به عدم آمادگی طبقه ای بر می گردد که عامل و فاکتور اصلی و اساسی این تغییر زیر و رو کننده، یعنی طبقه کارگر است. این آمادگی هم امکانات، تشکیلات و وسائل خویش را می طلبد که در میان آنها حزب سیاسی طبقه کارگر، حزب کارگران آگاه، کارگران کمونیست، نقش درجه اول و اساسی را خواهد داشت. تمام تجربیات جهانی و بویژه این 3 دهه مبارزات طبقاتی در جوامع سرمایه داری تا کنون و بویژه همین مبارزات یک دهه اخیر، از خیابانهای سیاتل تا تهران، میدان التحریر مصر، میدان خورشید مادرید تا اشغال مرکز سرمایه امپریالیستی، یعنی وال استریت تا هم اکنون میدان "تقسیم" استانبول و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک ترکیه و شعار "همه جا تقسیم و همه جا مقاومت" به باورما، این نیاز و ضرورت و لزومیت چنین ارگانی را فریاد می زنند.
زیرا که نیروی  سازمان یافته تا دندان مسلح طبقه حاکمه، یعنی دولت که امروزه بیش از هر زمان دیگر دستگاه سرکوب طبقه حاکمه بر علیه طبقه و طبقات محکوم بودنِ خود را نمایان کرده است، نمی تواند جز با نیروی سازمان یافته و با اتوریته  قهری انقلابی تودههای کارگر و زحمتکشان به مصاف طلبیده و تار و مار اَش کرد که لازمه پیروزی انقلاب و نگه داری آن است. این را مارکس و انگلس در همان  اوائل در یافته بودند، که انگلس آنرا در نامه ای به لافارگ چنین بیان می کند: "انگلس در باره کمون: آیا این آقایان (آنتی اوتوریست ها) هیچگاه انقلاب دیده اند؟ بیشک انقلاب با اتوریته ترینِ پدیده هایِ ممکنه است. انقلاب عملی است که در آن بخشی از اهالی ارادۀ خود را بوسیله استعمال تفنگ، سر نیزه و توپ، یعنی با وسائل فوق العاده با اتوریته به بخش دیگر تحمیل میکند. و حزب پیروزمند بالضروره ناچار است سیادت خود را از طریق رعب و هراسی که سلاح وی در دلهای  مرتجعین ایجاد میکند حفاظت نماید. اگر کمون پاریس به اتوریته مردم مسلح علیه بورژوازی متکی نبود، مگر ممکن بود، بیش از یک روز دوام آورد؟ آیا ما محق نیستم اگر بالعکس کمون را، بعلت اینکه از این اوتوریته خیلی کم استفاده کرده است. سرزنش نمائیم؟». لنین دولت و انقلاب ص12
وقایع اخیر در ترکیه هم اکنون ادامه دارند و هر  لحظه، هم در سطح و عمیق، گسترش می یابند. هم اکنون در بیش از 50 شهر بزرگ، از قبیل استانبول، آنکارا، ازمیر و دیاربکر... جوانان و خانواده های متعلق به طبقه  کارگر و زحمتکشان حتی برخی از مناطق را در سمت خودگردانی حاشیه شده گان از سیاست بورژوائی** از تحت سلطه پلیس در آورده و شعار ها و نیز مطالباتی که سر می دهند بدین قرار است: حفظ پارک گِزی، ضدیت با قوانین ارتجاعی اسلامی از جمله ممنوعیت بوسه جوانان در ملاء عام  و به سطح مرگ بر دولت فاشیستی***، دولت استعفا استعفا و مرگ بر جنگ امپریالیستی(اشاره به جنگ امپریالیستی در سوریه) و... گسترش یافته و منسجم تر شده اند.
در تاریخ 3 ژوئن 2013 بزرگترین اتحادیه های کارگری ترکیه ضمن محکومیت شیوه سرکوبگرانه پلیس فاشیست و نگاه دولت به تظاهر کنندگان که نخست وزیر به رسم برادرش احمدی نژاد، آنها را "اراذل و اوباش" نامیده، اعلام دو روز اعتصاب در روزهای 5 و 6 ژوئن نموده و از دیگر اتحادیه ها خواسته اند که از این اعتصاب پشتیبانی نمایند. برای ما کارگران و زحمتکشان، جوانان و زنان تحت ستم در ایران این می تواند حامل این پیام باشد که خود را در ارگانهای خود ساخته، مانند نهادها، ارگانها و کمیته های مخفی سُرخ  کمونیستی محل کار و محل زندگی متشکل کنیم، حزب سرخ خویش را از پیوستن چنین ارگانهائی به یکدیگر ایجاد نموده و مبارزه را در شرایط مناسب و در اشکال مختلف و با توجه به توازن قوای طبقاتی موجود  شروع کنیم، قبل از اینکه سرکوب دوباره بر ما، از سوی دولت سرمایه داری فاشیستی اسلامی  تحمیل شود، بدانیم که بجز پیش بُردن یک مبارزه طولامی مدت و قهرآمیز سازمان یافته راه دیگری نداریم. این مبارزه، نبرد و جنگ طبقاتی آغاز شده در ترکیه را  با هر وسیله ای که می شناسیم پشتیبانی کرده و آن خود بدانیم. آگاه باشیم که  پیروزی و یا شکست آن، پیروزی و شکست ماست. و اینکه مبارزات ما کارگران و تودههای رنج کشیده و زجر دیده در سطح جهانی و بویژه منطقه خاورمیانه که امروز به مرکز تضادها بین دولت های امپریالیستی و بنابراین جنگ های امپریالیستی تبدیل شده است، بدون ایجاد یک همبستگی مبارزاتی انقلابی نمی تواند به پیروزی واقعی در هر کشور برسد. شکست و یا پیروزی و حتی گام به عقب و یا جلو رفتن در هر جا، ما را به سوی پیروزی، گامی به جلو می برد و بلعکس.
با تمام قدرت بسوی همبستگی طبقاتی=کارگری با جنبش کارگران و زحمتکشان و جوانان در ترکیه.
زنده باد انترناسیونالیسم  و همبستگی کارگری.
نشریه باروت

*لینک ویدئو

http://www.youtube.com/watch?v=GJbEM4D_rHA&feature=youtu.be
**جنبش حاشیه شده گان یا مارژینال ها، نامی است که خود اردوغان نیز آنرا پذیرفته است که علاوه بر اشاره ای که بر ساختار بروکراتیک اقتصادی و به طبع پدید آمدن تنها میلیونها انسان زیر خط فقر در استانبول دارد، نیز می توان و در ادامه همان سیاست افزایش شکاف طبقاتی که در دوران بورژوازی ملی و اسلامی تحت رهبری حزب عدالت و توسعه(آک پارتی) اشاره ای بر بروکراتیک تر شدن ساختار سیاسی طی سالیان گذشته نیز داشت.
***در رد ادعاهائی مبنی بر این که جنبش موجود تحت رهبری کمالیست ها است باید اضافه نمود که مهمترین و شعار مشترک تقریباً تمامی شهرها در حال حاضر بر علیه فاشیسم دوشادوش یکدیگر است و سابقه طرح این شعار برمیگردد به فضای کودتای شبهه فاشیستی کمالیست ها(حزب جمهوری خلق ترکیه یا همانCHP) در دهه هشتاد میلادی بر علیه انقلابات و اعتراضات طبقاتی و کارگری.