۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

تبلیغات شهری: رأیِ تو صندوق، به زنجیر کشیدن من است!

الف:  
دولت چیزی نیست جز ماشینی برای سرکوب یک طبقه از سوی طبقۀ دیگر؛ در جمهوری دموکراتیک هم این نقشِ وی، به هیچ وجه کمتر از نقش وی در رژیم سلطنت نیست(پیشگفتار کتاب جنگ داخلی-کارل مارکس).
حق انتخابات همگانی: "نمودار نضج طبقه کارگر است. چنین حقی بیش از این نمی تواند چیزی بدهد و با وجود دولت کنونی هرگز نخواهد داد" (درباره دولت-انگلس).
ب:
تقابل با جمهوری اسلامی، نزد ما، در عرصه واقعیت، درست آن جا که مبارزه با گوشت، پوست و استخوان احساس می شود رخ نشان می دهد و نه صرفاً در ساحت تئوری، که آن نیز به دلیل عدم تلاش برای برساختن آن به اقتضای واقعیت موجود و نیازمند تغییر، تنها به لفاظی می ماند و هر لحظه به سمت پراکندگی بیشتر خود و نیروها حرکت خواهد نمود؛ چنین تئوری هایی فی الواقع هیچ ضرورت تاریخی ندارد و از این روست که ایده هایی از آن گونه که در پی می آید، سترون و بیرون از عرصه واقعیتِ پویا و زایاست:

1. ایده هائی که ایده وار آمده اند تا همان گونه نیز دفن شوند؛ ایده هائی که اساساً آمده اند تا از همان بدایت امر متحقق نشوند و از این رو فاقد ارزش مبارزاتی هستند. ایده برای ایده، بلاموضعیت است.
2. ایده هائی که آمده اند تا نه ایده پردازان که در واقع محرومینِ از ایده پردازی، آن را به عرصه عمل درآورند که چنین امری نیز نشدنی است، چرا که علاوه بر ایراد اخلاقی چگونگی طرح آن، هرگز از سوی نیروهای بالقّوه کنشگر باورپذیر نخواهد بود، مادامی که آن ارتباط ارگانیک که خود نتیجه تلاش به هم پیوسته عملی و نظری است، پدید نیآمده باشد.
3. ایده هائی که از خشت اوّل تا پله آخر مهندسی شده اند و در این میان تنها کافیست که یکی از قطعه سنگ ها، به آن شکلی که مهندسی مبارزه مدّ نظر داشته، نباشد تا مهندسان کلّ این بنای مبارزه را به هم بریزند؛ در حالی که این بر ما پوشیده نیست که سنگ مبارزات در هر لحظه و از کف خیابان های مختلف تأمین و در پروسه مبارزه به اشکال گوناگون در برخورد با دشمن صیقل می خورد و نه آن گونه که از پیش تمنا شده است.
بنابراین فراخوان ما برای آغاز مقاومت، نه حرفهای بزرگ که اعمال کوچک است.

پیش به سوی سلول های سرخ مقاومت و مبارزه قهرآمیز انقلابی سرکوب شده گان!